برایمان مسیر مهم بود نه مقصد!

بهتره از اینجا شروع کنم، سفر من رو کشف کرد. منه گردشگریش رو که هم به سفر علاقه منده و هم به ریش، در سفر کشف شد. سفر باعث و بانی تغییرات اساسی در زندگیم شد. به همین خاطره که میگم سفر من رو کشف کرد نه من اون رو. سفر باعث شد نوع ارتباطم با خودم و دیگران به طور کلی تغییر کنه. پیش از سفر رفتن منزوی بودم و در ارتباطم با دیگران ضعیف عمل میکردم. اما سفر بخش دیگری از خودم رو بهم نشون داد. بخشی که در ارتباط با دیگران قوی عمل میکنه، حساسیت یا وسواس نداره و به راحتی ارتباط میگیره. سفر من رو با آدمهای زیادی آشنا کرد.

جالبه که براتون بگم علایق من با تورلیدر شدن یا به طور کلی فعالیت در زمینه گردشگری منافات داشت ولی الان به جایی رسیدم که حاضر نیستم کار در حیطه گردشگری رو با چیز دیگه ای عوض کنم. هر هفته منتظرم در برنامه های جدید با افراد جدید آشنا بشم. دوستان جهانگردی دارم که سفر رفتن به شیوه اونها رو دوست دارم. سعی میکنم همسفرایی رو انتخاب کنم که مثل خودم دغدغه سفر داشته باشند. بعضیا فقط دنبال جابجا شدنن ولی بعضی دیگه مثل خودم به دنبال به دست آوردن چیزی از سفر هستند. به همین خاطره که تاریخ هر شهر یا کشور برام جذابه و تغییراتی که توو سالهای طولانی اتفاق افتاده و نوع غذا و آداب و معاشرتشون برام مهمه و به همین دلیل سعی میکنم زمانی که تور میبرم هم تمام این موارد رو به مسافرا انتقال بدم.

اگه بخوام بگم چرا اینقدر سفر رو دوست دارم باید برگردم به ۱۵ سال پیش. اونجا که با خوانواده تمام ایران رو گشتیم. شاید همون ۱۵ سال پیش بذر علاقه به سفر توو من کاشته شد. بعد از اون بود که سراغ سفرهای کوتاه مدت یک یا چند روزه رفتم و یک سال و نیم پیش بود که تصمیم گرفتم به طور جدی و حرفه ای پیگیر کار در حیطه گردشگری بشم. این در حالی بود که در رشته نرم افزار با گرایش شبکه تحصیل کرده بودم و شرایط کاریم طوری بود که همیشه مجبور بودم در سفر باشم. در واقع مسافرت بخشی از زندگیم شده بود بدون اینکه من بخوام و براش برنامه ریزی کنم.

از زمانی که سفر رفتنم جدیتر شد هیچ وقت برنامه ریزی خاصی نداشتم. سفر رفتن دسته جمعی برام جذاب بود. معمولا برای سفر رفتن برنامه مدونی نمیریخیتم. گروهی جمع میشدیم به یه نقطه ای سفر میکردیم. اگر مقصدی هم تکراری بود برامون اهمیتی نداشت و لذت میبردیم، برای ما مسیر مهم بود. ولی الان نوع سفر و گردشگری تغییر کرده، امروز افراد جذب لوکیشنهای متفاوت میشن و مقصد براشون مهمه. اطلاعات کلی شامل اسکان، مکانهای بازدید، هزینه ها و مقدار پیاده روی و همچنین اطلاعات مربوط به مکانهای تار یخی مهم شده و ما هم سعی میکنیم در تورهامون که برنامه ریزی میکنیم این اطلاعات رو جمع آوری و در اختیارشون قرار بدیم.

تجربه من از بازدید مکانهای تاریخی مهم بهم نشون داده که لازمه در این زمینه ها اطلاعات کسب کنیم و این اطلاعات رو در اختیار مخاطب و مسافر قرار بدیم. خودم بعد از شرکت توو دوره های حرفه ای، لیدر شدم و الان دیگه تورهای مختلفی برگزار میکنم اما سعی دارم که مدل برنامه هام متفاوت باشه و هیجان ایجاد کنه مثل برنامه های آفرود که ترشح آدرنالین رو بالا میبره. بازدید از سایتهای تاریخی هم توو برنامه هام هست و البته به طور ویژه رو طبیعت گردی در گیلان کار میکنم. سعی میکنیم آموزشهایی مثل اینکه چطور زباله کمتری تولید کنیم رو هم در برنامه هامون داشته باشیم. در نهایت هدفم اینه که یه آژانس مسافرتی تأسیس کنم. در حال حاضر تمام زندگیم گردشگری و سفره و حس خوب سفر کردن رو با هیچ چیز عوض نمیکنم.