بابک سهرابی، بنیانگذار جاجیگا، پیش از آنکه کسبوکار خود را راه بیندازد، سالها در حیطه های مختلف کار کرده است.
خودش معتقد است تجربیات و دانش انباشته حاصل از انجام همان کارها باعث شده است جاجیگا حتی در سختترین شرایط هم بتواند روی پای خودش بایستد و تجربهای باکیفیت برای کاربرانش رقم بزند.
او میگوید پذیرفتن سرمایه از سوی حرکت اول – بازوی سرمایهگذاری شرکت همراه اول – نه صرفا به دلیل نیاز مالی استارتاپ برای رشد، بلکه برای هموار کردن مسیر پرپیچ وخمی است که یک کسب وکار مستقل در حوزه پرابهام گردشگری در ایران باید آن را طی کند.
بابک سهرابی در گفتوگوی پیش رو از راهی که تا امروز پیموده، مزیتهای رقابتیاش و بازاری که در آن فعالیت میکند، سخن گفته است.
- جاجیگا چطور راه افتاد؟
پیش از جاجیگا، در صنعت پتروشیمی مشغول به فعالیت بودم و ده سال در عسلویه در بهترین شرکت پتروشیمی منطقه بنام آریاساسول مشغول به کار بودم که یک جوینت ونچر موفق بین المللی بود و من مشتاقانه در بستر مستعدی که طبق استانداردهای بین المللی اداره میشد رشد کردم. چند سال آخر مدیر برنامه ریزی تولید و فروش آریاساسول بودم و در سال ۹۳ در همین پست برای اولین بار بعنوان صادرکننده نمونه کشور برگزیده شدیم با بیش از یک میلیارد دلار فروش سالانه. من در آریاساسول بواسطه موقعیت شغلی ام بسیار آموختم و با گوشه و کنار یک کسب و کار اقتصادی موفق آشنا شدم.
در اینکه چطور شد از شغل قبلی جدا شدم و به تحقق رویای خود پرداختم، عوامل مختلفی نقش داشته است. مهمترینش این بوده که با سوابقی که داشتم، فکر میکردم تجربه و دانشی نزد من انباشته شده که میتواند تبدیل به یک کسب وکار شود. کسب و کاری پایدار و تاثیرگذار بر ارتقا کیفیت زندگی انسانها. از آنجا که خودم گیلانی هسـتم، از همان ابتدا تصمیم داشتم آن کسب وکار شخصی (هرچه که باشد) را در گیلان راهاندازی کنم، با وجود اینکه از چالشهای راهاندازی یک کسبوکار خارج از پایتخت مطلع بودم. یکــی از عادتهای لذتبخش برای من اتود زدن در ارتباط با ایدههای اقتصادی بوده است و از زمان دانشجویی این کار را میکردم. درباره ایدههای مختلف و مسائلی که بــه ذهنم میرسید، اتود میزدم و از آنجا که مدیریت صنعتی خواندهام، در مورد ایدههای مختلف طرح کسـبوکار مینوشتم. یکی از ایدههایم بعد از خواندن داستان آقای عباس برزگر شکل گرفت.ایشان یک کارآفرین روستایی خودساخته در حوزه گردشگری هستند. بعدها در یک فرصت مناسب به دیدارش رفتم و به ذهنم رسید کــه احتمالا عباس برزگرهای زیادی در ایران هستند که قادر به توسعه کسب و کار خود نیستند و کسی آنها را نمیشناسد.
از آنجا که در فرایند پیاده سازی ERP در آریاساسول شرکت نقش موثری داشتم و دیدگاه سیستمی در من تقویت شده بود، به این فکر افتادم که یک بستر اینترنتی مهیا کنم که عباس برزگرهایی که یک سری مهارتهای عباس را ندارند، در این وبسایت و در چهارچوبهای تعریف شده آن فعالیت کنند و بتوانند به عده بسیار دیگر خدمات بدهند. ماجرایی که برای شما تعریف میکنم بین سالهای ۹۰ تــا ۹۵ اتفاق افتاده است و من هنوز با مفهوم “پلتفرم” و یا “مارکت پلیس” آشنایی نداشتم. در آن ایام هنوز میز چسبناک مدیریت را رها نکرده بودم کــه با airbnb آشنا شدم. دیدم در آمریکا این ایده را به خوبی اجرا کردهاند و در چندین کشور هم توسعه داده اند.
این اتفاق من را مصممتر کرد و به این فکر کردم که وقتی در اسکیل بینالمللی این ایده جواب داده، پس در ایران هم شدنی است.
در زمستان ۹۴ در پی چند ماه اختلاف با مدیرعامل وقت شرکت آریاساسول که مدتی بود با کمرنگ شدن حضور شریک خارجی از راه پربار و پرافتخارش دور میشد، زمان را مناسب دانستم و از شغل قبلی استعفا دادم. در ابتدا قصد داشتم یک سال را به استراحت و سفر بپردازم ولی با بررسی بیشتر اوضاع به این نتیجه رسیدم که دیر می شود. لذا پس از چند ماه مطالعه و بررسی، تیمسازی برای جاجیگا در تابستان ۹۵ شروع شد. وبسایت اولیه ظرف هشت ماه مطابق با طرح اولیه که در اکثر موارد از وبسایت ایر بی ان بی استخراج شده بود، توسط همکارم آرمین محمدیان نوشته شد و به طور همزمان حدود ۲۰۰ اقامتگاه در گیلان با مراجعه حضوری خودم و همکار جوان دیگرم آقامجید شناسایی، ثبت و عکاسی شدند. پلتفرم جاجیگا با همین محتوا در خرداد ۹۶ راهاندازی شد.
- اختلاف نظری درباره سن مناسب برای راهاندازی یک استارتاپ وجود دارد. عدهای میگویند جوانان با ذهن خلاق و دغدغههای کمتری که دارند، بهتر میتوانند از پس راهاندازی چنین کسبوکاری بربیایند و با بالا رفتن سن، قدرت ریسکپذیری فرد کاهش مییابد. اما برخی دیگر به قدرت تجربه اشاره میکنند. با توجه به اینکه خود شما در ۳۷ ،۳۸ سالگی اقدام به راهاندازی جاجیگا کردید، این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟
تحقیقاتی در سطح بینالمللی روی استارتاپها انجام شده کــه بنیانگذاران استارتاپهای موفق در چه بازه سنی کارشان را شروع کردهاند.
جالب است بدانید که موفقترین بنیانگذاران در رده سنی ۳۸ تا ۴۰ سال قرار داشتند. درست برعکس چیزی که رواج دارد و جامعه استارتاپی را متشکل از نوجوانان و جوانانی میبینند که عمدتا تجربه ای ندارند.
من معتقدم با توجه به ریسک های موجود در فضای کسب و کار ایران این قضیه حیاتی تر است، کسی که قصد راه اندازی یک استارتاپ را دارد، می بایست چند سال تجربه کار داشته باشد.
این چیزی که رواج یافته غلط است. اینکه از دانشگاه بیرون بیایید و یک استارتاپ بزنید، از نظر من اشتباه است چون درصد شکست بالایی دارد. آن زمان تازه باید کار کنید و کسب تجربه کنید و نظام بازار را بشناسید و تعامل با سایر انسانها را فرا بگیرید. معتقدم برای اینکه به درک درستی برسید، بایستی وارد کسبوکار شوید. این کسبوکار میتواند کوچک باشد و حتی ساعاتی از هفته شما را پر کند اما مهم است که ببینید خدمات و کالا را چطور میفروشند و چه سازوکاری دارد.
در حالی که فرهنگ ما میگوید کسی که دانشجوست، فقط بنشیند و درس بخواند و این را ارزش میداند. من از نوجوانی کار میکردم و به عنوان مثال در تابستانها در فروشگاهی شاگرد بودم یا در دوران دانشجویی برای ویلاها شومینه های سنگی و آجری میساختم یعنی به نوعی بنایی کردم. هرکدام از این تجربه ها برایم یادگیری ارزشمندی به همراه داشت و بر من افزود. دیدی که از انجام این کارها به دست آوردم، در جاجیگا آمده است. استارتاپ یک کسبوکار واقعی است و شوخی ندارد. قرار است آنجا کار اقتصادی در دنیای واقعی انجام شود، پس شما باید تسلط کافی بر سازوکارهای رایج این دنیای پیچیده داشته باشید.
از جانب دیگر من از نوجوانی کتاب زیاد میخواندم. از تاریخ و هنر گرفته تا رمان و غیرو، همچنین کارهای هنری همچون مجسمه سازی و سیاه قلم رو هم در جوانی انجام میدادم، به همین خاطر محتواهای متنی و تصویری کــه در وبسایت و یا شبکه های اجتماعی جاجیگا تولید شده، محتوای به نسبت صحیح و جذابی بوده و توانسته نظر مخاطب را به خود جلب کند. خلاصه اینکه استارتاپ شما نتیجه و برایند تمام تجربیات و توانایی های شماست.
اما در مورد ریسکپذیری و مسائل اقتصادی هم باید بگویم که چون سالها کار کرده بودم، پسانداز خوبی داشتم و دستم برای شروع یک کسبوکار باز بود و سرمایهگذار جاجیگا خودم بودم و تا مدتها هیچ نیازی هــم به سرمایهگذار نداشتیم.
البته وقتی جاجیگا را راهاندازی کردم، تمام داراییام را روی آن سرمایهگذاری نکردم. سبد دارایی تشکیل دادم و بخشی را بــه این ریسک و چالش جدید زندگیام اختصاص دادم.
هر چقدر جلوتر رفتیم، ریسک پایینتر آمد و جاجیگا هم توانست خودش را تأمین کند. اما از مهمترین داراییام کــه عمرم بود و از دانشم بهره بردم.
ما در جاجیگا بیشتر شبیه به اعضای یک خانواده با هم تعامل و کار میکنیم و همه اینها بر نتیجهای که کسب وکار میگیرد، تأثیر مثبت میگذارد.
این را هم خوب است بگویم که بخش عمدهای از داستان کارآفرینی به روحیات فرد برمیگردد و کاملا درونی است.
اگر بخواهید کسبوکار موفقی راه بیندازید، بدانید که خودتان باید بیش از هرکس دیگری تلاش کنید. با گذشت ۵ سال از شروع به کار جاجیگا من همچنان بیش از ۱۵ ساعت در شبانه روز کار میکنم. در اکثر مواقع، اینطوری است که میشود کار را به جایی رساند و برای استمرار در این کار انگیزههای مالی نمیتواند پیشران فرد باشد.
باید انگیزههای شما فراتر از موضوعات مالی باشد. به عنوان مثال باید از ساختن شهرتان، کشورتان و دنیای اطرافتان لذت ببرید؛ از اینکه از چیزی که میسازید، بقیه افراد هم منتفع شوند، لذت ببرید. چنین چیزهایی میتواند شما را سرپا نگاه دارد و بیخوابیها را پس بزند و مخالفتها را کمرنگ کند.
گفتید که میدانستید راهاندازی جاجیگا خارج از تهران معایبی دارد. این معایب چه بودند و چه مزایایی شما را به ماندن در استان گیلان ترغیب میکند؟
پایتخت ایران جایی است کــه اقتصاد کشور در آن در جریان است، دولت آنجا مستقر است و پول نفت را مدیریت میکند. لذا در این اقتصاد دولتی، شرکتها و افراد به دور این مرکز اقتصادی عمده تجمع میکنند و افرادی که فعالیت اقتصادی عمده دارند نیز ساکن این شهر هستند.
مهمترین مزیتی کــه پایتخت دارد، شبکه سازی است و وقتی در این شهر قرار دارید، در این شبکه راحتتر جا میافتید و بــا آدمهای تأثیرگذار طبقه حاکم یــا فعالان حــوزه کسبوکاری خود بیشتر دیدار و معاشرت خواهید داشت. این بسیار مهم است.
همچنین پایتخت نیروی کار متنوع و گستردهای دارد و کارشناسان و مهندسانی که در شهرستان هستند و به دنبال کار میگردند نیز بــه پایتخت میروند.
الان البته اینطور شده که بعد از پایتخت هم بــه خارج از کشور مهاجرت میکنند. ولی به هر حال در پایتخت پیدا کردن نیروی کار متخصص و باتجربه راحتتر است. مسائل مالی هم هست و وقتی جریان اقتصادی جایی پررنگتر است، سرمایه هــم آنجا بیشتر است و اینها به هم ربط دارند. اینها عواملی است که پایتخت را برای کار اقتصادی دارای مزیت میکند. اما از طرفی دیگر مشکلاتی دارد. اول از همه اینکه بــه نظر من با سطح استرس و مسائل ترافیکی و آلودگیها، تهران جای زندگی نیست. من نمیخواستم خودم چنین جایی زندگی کنم، نه تیمم در این شهر و تحت این استرسها باشد.
در حال حاضر ما در یک شهر کوچک و زیبا در گیلان زندگی و کار میکنیم. فاصله خانه تا محل کارم ده دقیقه پیادهروی فاصله دارد. باقی تیم هم نهایتا یک ربع، ۲۰ دقیقه از دفتر فاصله دارند و میتوانند خودشان را پیاده یا با تاکسی یا دوچرخه بــه محل کار برسانند. اینها در تهران خواب و خیال است. در حالی که همین عوامل در کیفیت زندگی و به تبع آن کیفیت کار تأثیرگذار است.
ضمن اینکه درست است اینجا نیروهای باتجربه پایتخت حضور ندارند ولی بچههایی هستند که پتانسیل دارند و قوی هستند. ما تمرکزمان را روی جذب این نیروها گذاشتهایم. کار کردن با آنها هر چند در ابتدا وقت و انرژی بیشتری میگیرد ولی نتایج بلندمدتتر و با کیفیت تری دارد و پیوستگی نیروی کار خیلی بیشتر است و میتوان فرهنگ سازمانی سالمتری شکل داد.
ما بیشتر شبیه به اعضای یک خانواده با هم تعامل و کار میکنیم و همه اینها بر نتیجهای که کسب وکار میگیرد، تأثیر مثبت میگذارد.
به علاوه کسبوکار ما اینترنتی بود و توجیهی نداشت که حتما در پایتخت حضور داشته باشیم. ما در گیلان مستقریم ولی تمام استانهای کشور را پوشش میدهیم. ضمن اینکه گردشگری و اقامتگاه در شمال کشور پررنگتر است و حضور در اینجا برای ما اتفاقا مزیت بوده است. یعنی در جایی مستقر هستیم که مقصد گردشگری است. همچنین در شهرهای دیگر گردشگرپذیر ایران مثل شیراز و کیش و اصفهان و… حضور فعال داریم، بدون اینکه لوکیشن ما تأثیری در این موضوع داشته باشد.
- گفتید جاجیگا نیازی بــه سرمایه نداشته و تا سالها خودتان اعتبارات لازم را تأمین میکردید. چه شد که حرکت اول به عنوان سرمایهگذار به مجموعه اضافه شد؟ از این جهت میپرسم که برخی کسبوکارها از ترس دخالت سرمایهگذار و از بین رفتن کسبوکار، حاضرند از برنامههای توسعهایشان صرفنظر کنند.
پذیرفتن سرمایهگذار برای هر کسب وکاری جواب نمیدهد. باید هدف کسبوکار مشخص باشد و این مساله را بسنجد. الزاما تمام کسبوکارها برای موفقیت نیازمند سرمایهگذاری نیستند. همانطور که ما سالها بوتاسترپ جلو آمده بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم و در ادامه هم میتوانستیم همین مسیر را به پیش برویم و حتی با وجود شیوع کرونا، دچار مشکل نمیشدیم.
اما هدفهایی داشتیم که نیاز بود این سرمایهگذاری صورت بگیرد. قبل از سرمایهگذاری، جزو دو، سه کسبوکار اول رزرواسیون اقامتگاه مردمی بودیم و هدف ما لیدرشیپ این بازار در ایران بود و برای اینکه به این هدف برسیم، بایستی عامل دیگری بــه تیم جاجیگا اضافه میشد.
فقط هم به بحث سرمایه ختم نمیشود. همانطور که میدانید سازوکارهای اقتصادی پیچیدگیهایی دارند و تنیده در مردم و نظام حاکم هستند. اینها بایستی در کسبوکار به تعادل خوبی برسد که آن کسبوکار بتواند در مسیر رشد خود پتانسیلهایش را متبلور کند و به جایگاهش دست پیدا کند.
حرکت اول، شرکت سرمایه گذاری همراه اول است و شرکت همراه اول در ایران جایگاه اقتصادی تعریف شده و مشخصی دارد. به نفع جاجیگا بود که برای اقداماتی که در آینده میخواهد انجام دهد، سرمایه یک مجموعه اقتصادی قوی درگیر شود و انرژی و ارتباطات این مجموعه هم به کسبوکار اضافه شود.
بعــد از جذب سرمایه که در دوره کرونا انجام پذیرفت نیز روند رشد جاجیگا ادامه یافت، اعداد و ارقام نشان میدهند که ما در کسبوکار رزرو اقامتگاههای مردمی در کشور جایگاه اول را در اختیار داریم.
البته این به معنی لیدری بازار نیست. این بازار در حال حاضر سه، چهار بازیگر اصلی دارد که نزدیک به هم حرکت میکنند و تفاوت سهم بازار در حدود ۱۰ ،۲۰ درصد است. هیچکدام فاصله معناداری نگرفتهاند.
رقبای خوبی هم داریم و به خوبی عمل میکنند. اما جاجیگا مزیتهایی دارد که پتانسیل رهبری بازار در آن مشهود است. بــا اینکه در شهرستان مستقر بودهایم و تعداد نفرات ما همیشه کمتر از نصف رقبا بوده است، باز هم توانستهایم چنین جایگاهی را کسب کنیم و این نشان میدهد که پتانسیل جاجیگا بالا است.
- ارزش افزوده جاجیگا چیست که حتی با فاصله کم از رقبا، توانسته بازیگر اول باشد؟
استراتژی که ما از ابتدا برای کسب وکارمان انتخاب کردیم، کیفیت و ایجاد تجربه بهتر برای کاربران بود. روی این استراتژی، چیزهایی را هم از دست دادیم. مثال اینکه تمرکز ما روی تعداد اقامتگاهها نبود و بیشتر روی کیفیت اقامتگاه ها تمرکز داشتیم.
تلاش کردیم درصد رضایت بالاتری از مهمانها به دست بیاوریم. به عنوان مثال تعداد اقامتگاههایی که وارد جاجیگا شدند و بعد از مراحلی که طی کردند و نخواستند یا نتوانستند خودشان را با سازوکار کیفیت-محور جاجیگا هماهنگ کنند، از پلتفرم حذف شدند، بیشتر از اقامتگاههای فعال ماست. این چون پایه کار ما بود، تبدیل به تجربه شد و هزاران کاربری کــه از پلتفرم ما استفاده کرده بودند، ظرف این سالها تبدیل به مبلغان ما شدهاند.
همین الان میانگین امتیازاتی کــه مهمانان جاجیگا از تجربهشان در پلتفرم ثبت کردهاند، حدود۴.۵ از ۵ است.
این در حالی است که اقامتگاهها متعلق به ما نیستند. برای مردم هستند و ما آنها را تحت کنترل مستقیم نداریم. اینکه بتوانید سازوکاری تعبیه کنید که بتوانیم خطاها را به حداقل برسانید، هنر است و ما روی این کار کردیم. خلق تجربه باکیفیت برای کاربر، مزیت ماست.
- برای رسیدن به لیدرشیپ اقدام عملی چیست و چگونه از این سرمایه استفاده میکنید؟
ما به خاطر شیوع کرونا دو سال نتوانستیم برنامههای توسعهایمان را آن طور که باید اجرا کنیم. این وضعیت از اواخر سال ۹۸ تا نیمه اول ۱۴۰۰ طول کشید.
بسیاری از کسبوکارهای حوزه گردشگری به این علت تعطیل شدند. هر چند در این دوره نیز رشد کردیم ولی برنامههای توسعهایمان فراتر از این بود.
همین امر باعث شد سرمایه فعال بــه کار گرفته نشود. البته میخواستیم خیالمان در این دوره هم راحت باشد و آن سرمایه ریسک کار را پایین میآورد تا ما بتوانیم ادامه دهیم.
دید من این بود که این شرایط تمام خواهد شد و هر کسبوکاری بتواند از این دوره به سلامت عبور کند، برنده خواهد بود.
- کرونا تا چه حد به کسب وکار شما آسیب زده است؟ راهکارتان برای به حداقل رساندن آسیبها چه بود و چه پیشبینیای از آینده این صنعت دارید؟
ما دو سال کامل گردشگری را از دست دادیم. این روی رشدی که برای خود متصور بودیم، بسیار اثرگذار بود. قبل از شیوع کرونا هم اتفاقات آبان را داشتیم و سال پرحادثهای را از سر گذراندیم.
دادهای که پایش میکنیم، هر ماه یا فصل را نسبت به ماه یا فصل مشابهش در سال گذشته میسنجد. قبل از آبان ۹۸ متوسط رشد جاجیگا در هر ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل چیزی معادل ۸۰۰ درصد بود. از آبان این میزان به ۴۰۰ درصد کاهش یافت و سپس با ورود کرونا از اواسط بهمن این مقدار صفر شــد.
اما پس از ۳ ماه تعطیلی شروع به کار کردیم و با اینکه دو سال درگیر کرونا بودیم، رشد مناسبی را رقم زدیم. ما در سال ۹۹ نسبت به ۹۸ ،بیش از صد درصد رشد داشتیم و رشد ۱۴۰۰ نسبت به ۹۹ تا اینجای کار و با پیشبینیها از ماههای باقیمانده تا پایان سال حدود ۳۰۰ درصد است.
ویژگی استارتاپها همین است که خود را سریع با شرایط تازه وفق میدهند. ما اولا زمانهایی که لازم بود، هزینههای تبلیغاتی را کاهش میدادیم و درباره این هزینهها به روز تصمیم میگرفتیم. رشدی که در این دوره اتفاق افتاد نسبت به رقبا بهتر بود و ما از جایگاه دوم، سوم در این دوران به جایگاه اول آمدیم و از رقبا پیشی گرفتیم، به این خاطر که انتخابهای صحیحتری میکردیم.
یکسری کارهای دیگر هم در این دوران انجام دادیم، مثل اینکه به سرعت، همان اوایل کرونا و ظرف ده روز، هزار اقامتگاه ضد عفونی شده را در سایت فعال کردیم.
گزینه دیگری که فعال کردیم و در شرایط حادتر قابل استفاده بود، این بود که اقامتگاههای دنج و ویلایی اطراف کاربر را در نقشه مشخص می کردیم که حداکثر در فاصله یک ساعته کاربر قرار داشتند و در شهر هم مستقر نبودند.
در این حالت دیگر بسته بودن راهها مشکلی نبود. رزروهای ما در این مدت گارانتی بازگشت هم داشت، یعنی اگر جادهها بسته میشد، هرکسی هرجایی را رزرو کرده بود، کل مبلغ به او عودت داده میشد. هواپیما و هتل اینطور نبودند و مردم چالش داشتند.
این هم جزو مزیتهای ما بود. ضمن اینکه در مقایسه با هتلها که افراد زیادی در جای محدودی رفت وآمد میکنند و فضای عمومی به حساب میآید، با ویلایی که به شکل دربست اجاره شده، ترجیح مردم گزینه دوم بود. این باعث شده بود نه تنها کسبوکار راکد نشود، بلکه رشد را نیز تجربه کند.
- اندازه بازاری که جاجیگا در آن فعالیت میکند، چقدر است و سهم جاجیگا حدودا چند درصد؟
اندازه بازار در دوره کرونا بسیار کوچک شد. قبل از کرونا تخمین زده میشد که حجم بازار اقامتگاه حدود پنج هزار میلیارد تومان در سال باشد. آن زمان به صورت تخمینی حدود ۵ درصد این بازار آنلاین شده بود. در دوره کرونا این بازار خیلی کوچکتر شد و تخمین زده میشود که به کمتر از هزارمیلیارد تومان در سال رسید. ولی سهم بازار آنلاین طی همین مدت بیشتر شد و همین باعث شد که ما رشد کنیم.
بازار کوچک شد و عملا عده کمی سفر کردند. ولی آن عدهای که سفر کردند، بیشتر از بسترهای آنلاین برای رزرو اقامتگاه خود اقدام کردند. مسافر به جای اینکه به مقصد برسد و بعد دنبال جایی برای اقامت بگردد، از قبل و در خانه اقامتگاه خودش را پیدا میکرد و از گارانتیها استفاده میکرد و با خیال راحت به یک جای ضد عفونی شده میرفت.
- الان چند درصد آنلاین شده؟
به صورت تخمینی در حال حاضر حجم بازار با توجه به نرخ تورمی که وجود دارد، بیش از پنج هزار میلیارد تومان در سال است و حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد آن آنلاین شده است.
- سایر بازیگران چه کسانی هستند؟
در حال حاضر بازیگران عمده شب، اتاقک و جاباما هستند. هومسا نیز اخیرا سعی دارد با صرف پول زیادی در تبلیغات خود را در میان بازیگران اصلی مطرح کند.
منبع: هفته نامه کارنگ پاییز ۱۴۰۰
عالی بود من با مطالعه این متن لذت بردم و بیشتر از آن هم استفاده کردم و همچنین مدیریت مجموعه را تحسین میکنم
چقدر با مسیری که شما جناب آقای سهرابی و جاجیگا طی کرده حال کردم و انرژی گرفتم و من هم به عنوان یک میزبان که عضو کوچیکی از این مجموعه هست که داره در کنار شما کار میکنه و هزینه زندگیشو در میاره چون بنده متأسفانه فوق لیسانس عمران و بیکار ولی خوشبختانه چند ماهی هست که مشغول، و راضی هستم. قلبا آرزوی موفقیت روزافزون جاجیگا که موفقیت همه مونه رو دارم.